از بین تمام کتابهای فرانسویای که در طول قرن گذشته نوشته شدهاند، شازده کوچولو، اثر آنتوان دو سنت اگزوپری، قطعاً و بدون هیچ شکی، یکی از محبوبترین کتابها در بیشتر نقاط دنیاست. اما نکتهی عجیب ماجرا این است که معانی نهفته در کتاب (هدف، مقصود و ریشههای آن) حتی هفتادوپنج سال پس از نگارش هم برای خیلیها شفاف نیست! با نگاهی به نخستین نقدهای پس از انتشار کتاب، متوجه میشویم که شازده کوچولو، آنچنان هم به عنوان یک اثر خوب و مثال زدنی مورد استقبال قرار نگرفته بود. هر چند این داستان توانست خوانندگان خود را متحیر و شگفتزده کند؛ اما از بین منتقدان اولیه، فقط پی.ال.تراورس (P.L. Travers) ابعاد معنایی و اهمیت واقعی آن را درک کرده بود.
البته با گذشت زمان، رای خوانندگان، نتیجه را تغییر داد: یک اثر کلاسیک، یک اثر کلاسیک است. نتیجه تغییر کرد اما موضوع نه! یعنی هنوز هم ریشههای کتاب و مضامین اصلی آن در هالهای از ابهام قرار داشت! چندی پیش نمایشگاه گستردهای از آثار اگزوپری در کتابخانه و موزهی Morgan برگزار شد. به همین مناسبت، شازده کوچولو دوباره در کانون توجهات قرار گرفت! واضح است که پس از گذشت این همه سال، هنوز هم سوال اصلی، بدون تغییر باقی مانده است: شازده کوچولو دقیقاً دربارهی چیست؟
همه با استخوانبندی این داستان آشنا هستند: یک هوانورد در صحرا سقوط میکند، ولی هنوز شانسی برای بقا دارد. این هوانورد بدشانس، به ناگاه با یک جوان عجیب و غریب مواجه میشود. نه میتوان گفت او مردی بالغ است؛ و نه میتوان ادعا کرد که پسری جوان در مقابل هوانورد ظاهر شده. در طول داستان، روشن میشود که این فرد در یک سیارهی دوردست زندگی میکرده است که غیر از او فقط یک گل سرخ ساکنش بوده است. غریبهای که علاقهی بیحدش به گل سرخ را دلیل اصلی سفر طولانیش عنوان میکند. ماحصل این سفر، تا لحظهی آشنا شدن با هوانورد، دیدار با یک روباه خردمند، یک فرشتهی مرگ و یک مار بود!
سالها طول کشید -و خیلیها این کتاب را خواندند- تا خوانندگان بتوانند درک کنند که این کتاب، روایتگر یک داستان جنگی است. نه یک تمثیل جنگی؛ بلکه یک افسانه از جنگ. از میان احساسات اصلی نهفته در سطر سطر کتاب، میتوان به درگیری، انزوا، ترس و عدم اطمینان اشاره کرد. صد البته که این احساسات ناخوشایند، با کمک عشق و سخن گفتن کاهش مییابند. شازده کوچولو به معنای واقعی کلمه، یک داستان جنگی است. همه چیز با شکست عجیب فرانسه، تجربهی ویشی و اشغال ارتباط دارد. حس شرم و آشفتگی پس از ویرانی، اگزوپری را بر آن داشت که ایدههای انتزاعی را در برابر عشقهای خاص قرار دهد و یک افسانه خلق کند! این کار او را شاید بتوان یک هماهنگی ناخودآگاه با تجربیاتِ پس از جنگ دیگر شاعران و نویسندگان دانست. در این زمینه میتوان به جی دی سالینجر اشاره کرد. کسی که کتاب تقدیم به ازمه با عشق و نکبت را نوشت!
حالا دیگر به لطف زندگینامهی درجه یکی که Stacy Schiff نوشته است، از شرایط و چگونگی به تحریر درآمدن شازده کوچولو خبر داریم! ما دیگر میدانیم که اگزوپری از اروپا فرار و خود را به یک تبعید ناخواسته و ناخوشایند در آمریکای شمالی محکوم کرد. او این فرانسویترینِ افسانهها را در منهتن و لانگ آیلند نوشت. جالب است بدانید که فضای کویری کتاب، الهام گرفته از تجربهی اگزوپریِ خلبان در سال 1935 میلادی است. او در آن دوران، تقریباً یک هفتهای را در بیابان عربستان گیر افتاده بود. میتوانید بازتاب خاطرات او از تنهایی بیکران، توهمات، ترس از مرگ قریبالوقوع و زیبایی پوشانندهی کویر را در صفحه صفحهی کتاب مشاهده کنید!
داستان عشق شازده کوچولو به گل سرخ هم برآمده از رابطهی عاشقانه و طوفانی او با همسرش، کنسوئلو (Consuelo) است. حالا دیگر به لطف Schiff میدانیم که وقتی اگزوپری در سال 35 در بیابان گم شد، ترس از دست دادن سیارکش بر او مستولی شده بود! کویر و گل رز (زندگی او به عنوان یک هوانورد و زندگی او به عنوان یک عاشق دلخسته) الهامبخش حیات او بودهاند. اما بین این دو تجربه، خطی کشیده است. خطی که این دو زندگی را از هم جدا میکند؛ و آن جنگ است!
اگزوپری در عمیقترین بخشهای روان خود، احساس از دست دادن فرانسه را داشت! اما نه فقط به خاطر شکست در یک جنگ. او در معنی و با جان و روح خود نیز از دست دادن فرانسه را احساس کرده بود. صحرای آن شکست غریبانه، خیلی گیجکنندهتر از صحرا و بیابانهایی بود که در طول سالها، بارها او را سرگردان کرده بودند! دیگر هیچ چیز، منطقی به نظر نمیرسید. این جنگ شخصی اگزوپری بود؛ جنگ شرافت او!
اگزوپری که با اسکادران شناسایی GR II/33 پرواز میکرد، پس از آن شکست تلخ، مانند بسیاری از فرانسویان میهنپرست، اروپا را ترک کرد. او سرانجام از مسیر پرتغال به نیویورک رسید؛ آن هم درست در آخرین روز سال 1940! چیزی که این شکست را بسیار تروماتیکتر از آنچه که بود میکرد، احساس سقوط زیربنای تمدن فرانسه بود. نه فقط ارتش، بلکه تمام آنچه که سالها زیر چتر حمایتی خدایان قرار داشت، در حال فروریختن بود!
انسانهای صادق و شریفی همچون مارک بلوک و کامو تلاش کردند که دلایل این سقوط را کشف کنند. به عقیدهی آنها، علت اصلی این شکست در عادات انتزاع نهفته بود! سنت فرانسوی براساس سوالات انتزاعی پیرامون موارد خاص پیش میرفت (و هنوز هم پیش میرود). بدون شک، یکی از راههای پاسخ دادن به این فاجعه، جستجوی مجموعهی جدیدی از انتزاعات بود! اما واکنش انسانیتر، درگیر شدن در نبردی بیوقفه با همهی انتزاعاتی بود که انسان را از زندگی دور میکرد! هیچکس بهتر از خود بلوک این گزاره را توضیح نداده است:
اولین کاری که من در حرفهی خود باید انجام دهم، اجتناب از اصطلاحات انتزاعی است. کسانی که به تدریس تاریخ میپردازند باید بتوانند به طور مستمر به جستجوی استحکام و ذات واقعی نهان در پشت پوچی و انتزاع باشند.
اگزوپری میخواست از قلب این تجربهی سخت و طاقتفرسا، انسان را نجات دهد نه آمار و احتمال را! (تجربهای که یک انسان کامل را با تمام سختیها و پیچیدگیهای تاریخ زندگیش ابتدا رمزگذاری و سپس قربانی میکند!) آمار و احتمالات میتوانند هرکدام از مردانی باشند که در سیارهها زندگی میکردند! نکتهی جالب در این میان، این است که آنتوان دو سنت اگزوپری مبارزه با انتزاع را نه به عنوان یک موضوع فلسفی که به عنوان نمایشی از مرگ و زندگی بیان میکند. ماجراهای این کتاب از یک سیارک آغاز میشود و به یک کویر میرسد. حرکتی از افسانه و کمدی به سوی تراژدی! تا شاید فقط یک نکته را بیان کند: شما نمیتوانید چندین گل سرخ را دوست داشته باشید! شما فقط میتوانید یک گل سرخ را دوست داشته باشید!
سفر شازده کوچولو، سفر تبعید است؛ درست مثل خود اگزوپری! در طول این سفر، شازده کوچولو یاد میگیرد که مسئول گل سرخ خود باشد. میفهمد که باید آن را واقعاً همانجوری که هست ببیند، با تمام شکندگیاش. او درمییابد که نباید به خاطر شکنندگی این گل، عشق خود را از او دریغ کند!
یکی از تصاویر ابتدایی کتاب، مربوط به بلعیدن یک فیل توسط یک مار بوآست! به گفتهی راوی، بزرگسالان آن را به عنوان یک اتفاق عادی و عمومی قلمداد خواهند کرد! اما اینجا دقیقاً همان جایی است که اگزوپری با سورئالیستهایی که او را تحسین میکردند، همصدا میشود. در نقاشیهای رنه ماگریت، میتوان نکات جالبی را مشاهده کرد. مثلاً شباهت وسواسگونهای با کلاههای طبقهی متوسط جامعه! شاید به عنوان نشانهای بر اینکه هر وقت یک دربی (یک نوع کلاه نمدی لبهدار) بورواژی را ببینید ممکن است یک مار بوآ هم داخل آن باشد! هر کلاهی میتواند نشاندهندهی یک بوآ روی سر باشد! (چه شعار خوبی برای یک نمایشگاه سورئالیستی!)
تمام مردانی که شازدهکوچولو در طول سفر خود به سوی زمین ملاقات کرد، به کارکردهایشان تقلیل یافتهاند (براساس گفتههای بلوک): تاجر، ستارهشناس و حتی فانوسافروزی فقیر! فقط در شازده کوچولو است (به عنوان یک افسانهی مصور) که میتوان به صورت عریان، توطئههای جهان را دید. توطئههایی که یک هدف دارند: ما را علیه عملکرد خود نابینا کنند! و شاید کار واقعی ما، دیدن دوبارهی جهان باشد.
متن انگلیسی این مقاله را میتوانید در سایت نیویورکر از اینجا بخوانید.
نوشته پیروزی غریب شازده کوچولو اولین بار در وینش | سایت معرفی و نقد کتاب. پدیدار شد.
By accepting you will be accessing a service provided by a third-party external to https://ketabads.ir/
کتاب ادز مرجعی برای معرفی کتابهای ناشران و نویسندگان به دوستداران فرهنگ و ادب و کتاب به صورت رایگان می باشد
ما 85 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم