برجسته شدن نقش یک ملت در روند جهانی تولید علم به واسطه نوآوریهای مکرری است که تدریجا جنس تازهای از دانایی را به منصه ظهور رسانده یا روایتی نو از اندیشیدن را به ملل دیگر عرضه دارد. در این صورت است که جهان بینی آن ملت گفتمان یا گفتمانهای موجود را در مینوردد. اما اولین قدم در این راه جستجوی ظرفیتها و زمینههایی است که امکان همزبانی و نفوذ در آن فضا را فراهم میکند.
طی چندین دههی گذشته، جنبشی از طرف برخی متفکران و دانشمندان ایجاد شد که خواستار «همگرایی» رشتهها و دانشپژوهان به منظور تلفیق داناییها و نتیجتا درک ژرفتر از امور بود. خاستگاه اولیهی این جریان نظریهی مشهور «کلگرایی» و اندیشهی موسوم به «وحدت علم» بود که نهایتا به تاکید بر «مناسبات بینرشتهای» ختم میشد.
در این میان، پیروان ایدئولوژیها و اهالی علوم دینی، بیشتر از همه نسبت به این نهضت که شامل بهرهمندی متقابل علم و دین از معارف و یافتههای یکدیگر هم میشد، علاقه نشان دادند. بعضی از این علاقمندان حتی خاستگاه کلنگری و تفکر کلگرایانه را در تاریخ تفکر دینی دانستند، و برای مدعیات خود به آثاری از حکما و فرزانگانِ دوران ماقبل آکادمیک مانند ملاصدرا و ابن سینا و دیگران، استناد میکردند. در مقابل، صاحبنظرانی از محافل آکادمیک چنین ادعایی را دربارهی کلنگری نوین (دانش تلفیقی و میانرشتهای) نمیپذیرند.
کتاب ادز مرجعی برای معرفی کتابهای ناشران و نویسندگان به دوستداران فرهنگ و ادب و کتاب به صورت رایگان می باشد
ما 92 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
نظرات
نوشتن دیدگاه