انتشارات فرزانگان دانشگاه ناشر تخصصی کتب دانشگاهی به شماره مجوز 13558 در استان تهران تاسیس شد و هم اکنون جز یکی از فعال ترین ناشران در زمینه کتب دانشگاهی می باشد. این انتشارات از تمامی نویسندگان و پژوهشگران عزیز جهت چاپ و انتشار کتب خویش فراخوان همکاری صادر نموده است و بدین واسطه از تمامی نویسندگان و مولفان دعوت به همکاری به عمل می آورد. تبدیل پایان نامه به کتاب با شرایط ویژه و حمایت مالی خاص(( برای برخی کتب با موضوع کاربردی )) انجام می شود.
جهت مشاوره در تالیف و نگارش کتب با واحد پژوهش موسسه تماس بگیرید 02144441784 و 02144441764
تماس خارج از وقت اداری و روزهای تعطیل
09196748645و 09100636002و09196748625
جهت آشنایی با این کتاب به شرح زیر می باشد :
فهرست، پیشگفتار و مقدمه کتاب حاضر بدین شرح است:
فهرست مطالب
پیشگفتار. 9
بخش اول
مقصد چیست و کجاست؟. 15
مرکب... 15
زاد و توشه. 16
فکر و تحقیق.. 17
بخش دوم
الف-کتاب روح الارواح.. 21
ب-گفتار فروزانفر. 21
ج- گفتار دانش پژوه. 22
د- سمعانی و تصوف... 23
هـ- سخنوری سمعانی.. 24
ز- مبانی فکر و عرفانی سمعانی.. 25
فصل اول: ارتباط عرفا با حکومت... 28
فصل دوم: ارتباط عارفان با یکدیگر. 33
زندگانی شیخ حسن بصری (قدس الله روحه). 35
مرگ انس بن مالک.... 41
زندگينامه بايزيد بسطامي.. 42
شاگردان قاضی عبدالجبار. 70
درباره حلاج.. 71
فصل سوم: لغات،اصطلاحات، فرهنگ، آداب و رسوم و سنت... 85
مناظره آب با روغن.. 86
مناظره کوزه و کدو. 86
از نظر کلمات... 97
ویژگی قصر شاه. 115
منابع.. 163
پیشگفتار
بدان که شیعه اسم است از برای اتباع و انصار شخص و در عرف اسم شده از برای کسانی که در زمان خلفا رفض پیروی خلفا نمودند و با علی (ع) بخلافت و امامت بیعت کردند و پیروی آن بزرگوار مینمودند و مشتق از شاع به معنی تبع و منه المشایعه یا اینکه مشتق از شعاع است چنانکه در خبر اشاره شده است که در اصل شععه به دو عین بوده و قبل از ادغام عین اول را به یاء بدل کردند چنانکه در احسست و احسیت میگویند. بدان که هر کس با علی (ع) بیعت میکرد به بیعت خاصه و لویه باینکه دست بدست آن حضرت میداد به بیعت مقرره در نزد خود آنها بواسطه این بیعت و این اتصال جسمانی صورت روحانی از آن حضرت داخل دل بایع میشد. که همان صورت منشأ انتزاع ابوت و نبوت میانه آن حضرت و بایع بود و موجب اخوت میانه بایعین میشد و همان صورت ایمانیست که داخل دل میشود که فرمود خداوند ودود و سما یدخل الایمان فی قلوبکم یعنی بواسطه بیعت عامه، اسلام حاصل میشود و به واسطه اسلام مشرف میشود انسان بر ایمان و مستعد میشود از برای پیوند ایمان و باین واسطه جمله مسلمین را مؤمن خوانند مجازاً و از این جهت سلب ایمان از مسلمانان که مدعی ایمان میشدند فرمود بقوله قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا و لمایدخل الایمان فی قلوبکم یعنی به بیعت نبویه و قبول دعوت ظاهره مستعد میشوید از برای اتصال لطیفه و ملکوتیه نوریه بدل شما و هنوز باین بیعت آن لطیفه داخل دل شما نشده و باید بیعت ثانیه ولویه نمائید به قبول دعوت باطنه تا آن لطیفه متصل بدل شما شود و با آن اتصال برای شما ایمان حاصل شود و ایمان به معنی اذعان و تصدیقست و مؤمن اطلاق میشود بر مسلم یعنی بر کسانیکه بیعت مینماید چونکه مشرف بر ایمانست و اطلاق میشد بر کسانیکه که بیعت ثانیه مینمودند. به قبول دعوت باطنه و انقیاد در تحت احکام قلبیه و این حقیقت است در عرف چنانکه اشاره شد.
[کتاب بشارت المومنین-تصنیف عالم ربانی و حکیم صمدانی الشهید فی سیل الله، حضرت سلطان علی شاه گنابادی طاب اثره- طبع ثالث (1403ق، 1362ش)]
2- عرفان از نظر خواجه حافظ شیرازی و مبانی تصوف اسلامی و مراحل مختلف سلوک
محمد بن ابراهیم یعقوب البخاری کلابادی مولف کتاب (التعریف المذهب التصوف) در جلد اول در این باره چنین میگوید: (فالمعانی لاربابها قریبه و الصدور لفهمها رحبته و معناها. خداوندان معنی را نزدیک است و دلهای ایشان فهم آن را فراخ است. یعنی کسانیکه خداوندان این معانی اند. معانی این سخن زود دریابند. از بهر آنکه هر که از حقیقت چیزی خبر دارد. او را به بیان آن چیز بسیار حاجت نیاید و رمزی او را بس باشد و در میان خلق این ظاهر است. که گروهی از خلق در صناعتی صادق باشند در آن صنعت به رموز سخن گویند که دیگران به بیان بسیار. آن را فهم نتواند کرد و در جای دیگر مینویسد (جلد اول)
پس در این که عرفا و صوفیه زبان رمز و اشارت دارند شکی نیست و جای انکار نمی باشد. حال به بینم خواجه حافظ هم با رمز و اشارت سخن گفته است یا خیر بنظر نگارنده بهترین دلیل و معتبرترین سند فرموده خود خواجه حافظ است که میفرماید:
آنکس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟
در این بیت بشارت خود از کلمات رمزی است. بشارت به معنی متداول یعنی مژده و خبر خوش ولی و در اصطلاح فرقه ملامیه که به کسانی اطلاق میشود که مبشر پیروزی سالک از طرف مراد و پیر در طی طریق مراحل مختلف سلوک هستند کسی که مقام بشارت دارد کسی است که به اشارت و رموز آگاه دارد و اشاره او مرا به طریق حقیقت راهنمایی خواهد کرد و هم چنانکه با کمک بشارت یوسف از چاه ظلمت و فنای نفسانی و تاریکیهای جهل و نادانی نجات یافت و بر مسند عزت نشست و این بشارت در اصطلاح ملامیه همان معنی کمک کننده و نجات دهنده را دارد یعنی کسی که با اشاره و راهنمایی پیر، سالک را از چاه ظلمات نجات میبخشد و به آب حیوان سرچشمه زندگی حقیقی میرساند.
3- مبانی تصوف اسلامی و مراحل مختلف سلوک
تصوف اسلامی پس از قرن سوم به بعد وارد مرحله دیگری شد باین معنی که بزرگانی از این طایفه در تطبیق آن با اصول شرع مبین اسلامی و احادیث زحماتی کشیدند. بزرگان این دوره تفکر را بدریافت برتری دادند و سالکان را به تفکر و تعمق فرا خواندند تا جائیکه ابوسعید خراز در گذشته به سال 286 هـ. ق میگوید: گر سنگی طعام مرتاضین و تفکر خوراک عرفاست/ و این مطلب ناظر است بر فرموده رسول اکرم که میفرماید: تفکر ساعته خیر من عبادته ستین سته. (یک ساعت تفکر به از شصت سال عبادت است) پایههای اساسی تصوف تا آنجا پیش رفت که صوفی جز اتصال به خداوند مقصود و منظوری نداشت و همه چیز را در راه نیل باین هدف عالی و غایی زیر پا میگذاشت. و چون وحدت وجود بنظر فقها و اهل ظاهر مباین با توحید اسلامی بوده اختلاف و مبارزه شدیدی در میان این دو گروه درگیر شد و بعلت این اختلاف تنی چند از زعمای صوفیه همت بر آن گماشتند که تصوف و اسلام را که شریعت و طریقت نامیدند با هم تطبیق دهند.
اساس فلسفه تصوف این چهار علت است: 1ـ وحدت وجود، 2ـ کشف و شهود، 3ـ دانش معنوی، 4ـ مراحل معنویت
4- مراحل سیر سلوک
1ـ سفر از خلق به سوی حق، 2ـ سفر از حق به سوی حق، 3ـ سفر از حق به حق، 4ـ سفر از حق به حق الی الخلق
1ـ سفر از حق به سوی حق
سالک در این سیر از کثرت باید به وحدت گراید این سیر را منازی کند که این چنین هستند: 1ـ طلب، 2ـ تصفیه، 3ـ حال، 4ـ شوق، 5ـ عشق، 6ـ حیرت، 7ـ فنا، 8ـ توحید.
در مرحله طلب که از منازل بر خوف و خطر است هشت مرحله به ترتیب باید بگذراند: 1ـ توبه، 2ـ ورع، 3ـ زهد، 4ـ فقر، 5ـ صبر، 6ـ توکل، 7ـ رضا، 8ـ تسلیم
5- عرفان به مفهوم عام
وقوف به دقایق و رموز چیزی است مقابل علم سطحی و قشری مثلاً گویند فلان طبیب عارفی است یعنی غور رس و موی شکاف است و به ظواهر نپرداخته است. سخن دان و سخندان عارفی است یعنی فقط به تقلید سطح قانع نشده و دقایق سخن و سخندانی را فرا گرفته است.
6- عرفان به مفهوم خاص
یافتن حقایق اشیا به طریق کشف و شهود و باین جهت تصوف یکی از جلوههای عرفان است.
در اصول تصوف یکی از شعب و جلوههای عرفان است. تصوف یک نحله و طریقه سیر و سلوک عملی است که از منبع عرفان سرچشمه گرفته است.
به طور کلی قصد و مفهوم از عرفان در زبان فارسی بازشناختن خداوند وسیله راه و روش خاص که بیشتر با اشراق همراه است نه با استدلال عقلی و نقلی با غور رسی و موشکافی خاص و توجه به دقایق و رموز و اسرار الهی است وسیله علم باطن با کشف و شهود و گذراندن مراحل و مراتبی که عالمان این علم برای سالکان آن تنظیم و ترتیب دادهاند و این درست مخالف و مغایر با علوم سطحی و قشری است. چنانکه خواجه حافظ شیرازی میگوید:
بشوی اوراق اگر همدرس مائی
ج
که علم عشق در ذقر باشد
[حافظ عارف، جلد دوم، جافظ خراباتی، پژوهنده رکن الدین همایون فرّخ بخش اول چاپ این کتاب در دو هزار مجلد در مرداد ماه 1360 در چاپخانه خرمی پایان پذیرفت.]
7- سیر و مقصد حقیقت
ای فقیر همه هستی تکویناً سیر به سوی خدا مینمایند ولی انسان، بشر، گل سرسبد عالم خلقت، گذشته از تکوینی تکلیفاً هم این سیر را باید بنماید چرا؟
به جهت آنکه بمصداق کریمه (انّی جاعِلٌ فی الاَرضِ خَلِیفَه) انسان آیینه خدا نماست. انسان کامل مظهر تمام اسماء و صفات الهی و خلیفه الله است. برای اوست و برگشت او به سوی اوست. ولی این انسان چون از اصل خود جدا شده و گرفتار عالم طبع و ماده گردیده و غبار تعین و انانیت حقیقت او را پوشانده و وطن اصلی را فراموش یا گم کرده است عنایتاً لازم است راه نمایی که از طرف خدا باشد او را آگاهاینده و به سوی منزلگاه خود هدایتش فرماید. این راه نما یا پیامبران و یا جانشین آنان و یا مجازین و صاحبان اذن و اجازه از آن جانشین میباشد که آنها را خلیفه، حجت، ولی، پیر، مرشد، استاد، مآذون و امثال اینها میگویند و آن راه را هم (صراط المستقیم) (راه راست) و رفتن آن راه را (سیر) و مقصد را حقیقت و مجموع آنها را سلوک الی الله مینامند.
کتاب ادز مرجعی برای معرفی کتابهای ناشران و نویسندگان به دوستداران فرهنگ و ادب و کتاب به صورت رایگان می باشد
ما 19 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
نظرات
نوشتن دیدگاه